خبرکتاب و اندیشهنقد و تحلیل

ناگفته‌های حمیده شریف راد، صاحب بخشی از آرشیو عباس کیارستمی درباره‌ی دادگاه‌هایش

حمیده شریف‌راد : اطلاع‌رسانیِ عمومی دربارۀ سرنوشتِ آرشیو و برخی از آثار استادعباس‌کیارستمی که توسط شخص وی به من – حمیده شریف‌ راد – واگذار و بخشیده شده، و همچنین ارائۀ گزارشی از دادگاهی با همین موضوع که از سه‌سال پیش با شکایت احمدکیارستمی(تحت عنوان خیانت‌‌درامانت، دزدی، تصرف‌اموال و اتهاماتِ ناروا و بی‌اساس دیگر) آغاز و موجب سه‌سال اتلاف وقت، صرف انرژی و جنگیدن برای اثبات واهی بودن اتهاماتی که تا امروز هیچ‌یک اثبات نشده‌اند، کار ساده‌ای نیست.

متاسفانه از پنج‌سال پیش احمدکیارستمی صرفا با اتکا به نسبت خویشاوندی‌اش با عباس‌کیارستمی، در چندین مرحله اطلاعاتی سراسر اشتباه را زیر پرچم “بنیادعباس‌کیارستمی”، دربارۀ آثار و آرشیو این هنرمند و همچنین مراحلِ قانونی که در سه‌سال گذشته طی شده، از طریق مطبوعات، خبرگزاری‌ها و فضای مجازی، منتشر کرده و درنتیجه موجب گمراه ساختن دوستداران عباس‌کیارستمی شده است. بدون تردید اگر این رویۀ مبتذل که نام کیارستمی را آلوده به حواشی ساخته، متوقف گشته بود و علی‌رغم صدور حکم دادگاه که تبرئه و قرارمنع تعقیب بنده بوده، احمد کیارستمی دو هفته پیش با لبخندی بر لب در برنامۀ زنده‌ای در فضای‌مجازی حاضر نمی‌شد و با چشم‌پوشی بر حکم قضایی، اظهار نمی‌کرد که «اموال پدرم به مصادره برده شده و به‌زودی پس گرفته می‌شود!»، من نیز لذتِ سکوت همیشگی را بر هرگونه صحبت و توضیح در این‌باره ترجیح می‌دادم. اما امروز ادامه دادن به سکوتی را که ماحصل آموخته‌هایم از عباس‌کیارستمی که خود شهرۀ صبر و بی‌اعتنایی به سنگ‌اندازان بوده، بیش از این جایز نمی‌دانم.

مدت کوتاهی پس از درگذشت غم‌انگیز عباس‌کیارستمی در پاریس، احمدکیارستمی که در پی سال‌ها قطع ارتباط با پدر که متاسفانه حتی در زمان بیماری بر بالین وی حاضر نشد، با سفر به ایران خواستار در اختیار گرفتن هرآنچه عباس‌کیارستمی به عنوان صاحب آرشیو و آثارش پیش از مرگ به من بخشیده بود،شد. او که پس از درگذشت عباس‌کیارستمی، از طریق دیگران در جریان این اهدا و واگذاری به من مطلع گشته بود، سعی کرد با عنوان«بنیاد کیارستمی» که یک شبه توسط او که به گفتۀ خودش حتی یک بیوگرافی ساده از پدر نداشت، مالکیت آرشیوی که با تصمیم شخص عباس‌کیارستمی به من بخشیده شده بود را از آن خود کند. پس از گذشت یک سال‌واندی، با توجه به گفت‌وگوهایمان از طریق چت، ایمیل و دیداری که به پیشنهاد احمد در حضور آقای محمودرضا ‌بهمن‌پور مدیرمحترم انتشارات‌نظر داشتیم، اخباری که تحت عنوان بنیاد کیارستمی می‌شنیدم، آشکار شدن اختلاف احمد و بهمن‌کیارستمی و اساسا دلیل اختلاف، آشنایی بیشتر با خواسته‌ها و اهداف احمدکیارستمی که چنانچه لازم باشد درباره‌شان خواهم نوشت؛ به عنوان مالک آرشیو به این اطمینان رسیدم که بهترین تصمیم همان بوده که خود عباس‌کیارستمی در زمان حیات به عنوان صاحب اصلی آرشیو گرفته است. دو سال سعی من و چندتن از دوستان و نزدیکان عباس‌کیارستمی که از حقیقت ماجرا مطلع بودند، در جهت پذیرش این موضوع از سوی احمد که بخشش مذکور، به خواستِ عباس‌کیارستمی و در سلامت کامل جسمی و روحی انجام شده بی نتیجه ماند.سرانجام ایشان پس از دوسال بی‌اعتنایی، زورگویی و تهدید( برخلاف آنچه صلح و دوستی عنوان شده و اسنادش موجود است)، اقدام به شکایت علیه من کرد.احمدکیارستمی علاوه بر نسبت دادن اتهاماتی ناروا و بی‌پایه، طرح مسائلی خصوصی در دادگاه، دو شاهد کذاب به مرجع قضایی معرفی کرده بود.شاهد اول که در دو سال‌ونیم آخر حیات عباس‌کیارستمی – سال‌ها پس از واگذاری آرشیو – به عنوان اپراتور گرافیکی برای فیلم 24فریم با وی همکاری کرده بود، با شهادت مطلقا دروغ بر چیزی که هرگز شاهد آن نبوده، در دادگاه حاضر شده و این واگذاری را به آبگرفتگیِ اتاقی در زیرزمین خانۀ کیارستمی متصل ساخته بود، که به زمان و ماجرای بخششی که طی هفت،هشت سال انجام شده بود، هیچگونه ارتباطی نداشت. شاهد دوم نیز که هرگز او را ندیده‌ام، شهادت بر شهادتِ دروغ نفر اول داده و اظهار کرده بود که در زمان واگذاری آرشیو در کنار من و عباس‌کیارستمی حضور داشته است! متاسفانه در کنار این شهود، شاهد اتهامات سراسر بی‎اساس و همچنین طرح بی‌شرمانۀ مسائل نامربوط با موضوع پرونده، از سوی وکلای احمدکیارستمی بودیم. پس از چند ماه، احمد شخص دیگری را نیز به عنوان شاهد معرفی کرد.این شخص که فقط دیداری یکی‌دو ساعته با عباس‌کیارستمی در سال آخر زندگی‌اش داشته و از متن اظهاراتش نیز پیداست که هیچ اطلاعی از موضوع ندارد، سعی کرده بود با بیان مطالبی نامرتبط، اتهامات وارده از سوی احمد به من را اثبات کند! تا امروز که حکم دادگاه مبنی بر تبرئه و قرارمنع‌تعقیب بنده صادر شده، نه تنها هیچ‌یک از اتهاماتِ وارده اثبات نگشته، بلکه گفته‌های دروغ و متناقض شهود مذکور نیز آنچنان که ازهر قاضی عادلی انتظار می‌رفت، به حق پذیرفته نشد. شکایت از هر سه نفر شاهدی که توسط احمدکیارستمی تعرفه شده‌اند و مرتکب عمل مجرمانۀ شهادت کذب گشته‌اند، ثبت شده و اکنون در یکی از دادسراها در حال بررسی و انتظار صدور حکم است. اما از سوی دیگر، من در این مدتِ سه‌سال، بیست‌وچهارنفر شاهد از میان اشخاصِ نزدیک به عباس‌کیارستمی، که همگی با علم و یقینی که حاصل دیده‌ها و شنیده‌های بی‌واسطه‌شان از شخص ایشان در خصوص این بخشش بوده، به دادگاه معرفی کردم. آقایان هوشنگ‌ گلمکانی، عباس‌ یاری، بهمن‌ کیارستمی، محمود بهرازنیا، بابک کریمی، محمودرضا ‌بهمن‌پور، احمد میراحسان، استاد‌ هادی‌ هزاوه‌ای، مرتضی ‌فرشباف، ارسلان امیری، جعفرهمایی، مانی هاشمیان، آرمان امام‌بخش و همچنین تعداد دیگری از همکاران و شاگردان عباس کیارستمی، از اشخاص محترم و شناخته شده‌ای هستند که در این پرونده برای ادای شهادت و تائید اصالت ادعای من، نزد مراجع محترم قضایی حاضر شدند.ضمناً دستنوشته‌ای از عباس‌کیارستمی که گواهی می‌دهد وی آرشیو مورد ادعا را به من بخشیده، به دادگاه ارائه شده که از جانب احمدکیارستمی، برخلاف آنچه در ابتدا اظهار کرده بود جعل خوانده شد.طبق درخواست احمد این دستنوشته به کارشناسان محترم ارجاع شد، که در مرحلۀ اول کارشناسی تائید و در مرحلۀ دوم رد شد.در این زمینه لوایح متعددی همراه با دلایل، اسناد و نمونه امضاها و خط‌های فراوان، همچنین توضیحات مفصلی در مورد نمونه خط‌های ارائه شده از سوی طرف مقابل، تقدیم دادگاه شده است. سرانجام با توجه به شرایط موجود و مشاهدۀ رفتارهای غیرمتعارف در این زمینه، با مشورت اساتید حقوق، تصمیم به تقاضای استرداد کارشناسی دور سوم گرفتیم و سعی کردیم آنچنان که قانون اجازه می‌دهد، با اجازهسعیانهنهسیبا اتکا به اسناد، شواهد و نشانه‌های دیگر، به دفاع بپردازیم. در نهایت بهمن‌ماه سال 1399حکم به تبرئه و قرارمنع‌تعقیب از اتهامات مورد ادعا که به اثبات نرسیدند برای بنده صادر شد. این پرونده اکنون با اعتراض هر دو طرف در انتظار جلسۀ تجدیدنظر می‌باشد. متاسفانه نه تنها همچنان شاهد اصرار احمدکیارستمی و نمایندگان وی، بر تمامی آن اظهارات کذب و بی‌اساس، و همچنین وارد شدن اتهامات جدید هستیم، بلکه او مجددا با معرفی شاهد کذابِ دیگری که مطلقا در جریان این موضوع نبوده، خواستار تجدیدنظر شده است.این شخص که آخرین همکاری وی با عباس‌کیارستمی به سی‌سال پیش بازمی‌گردد و در این مدت ارتباطی با او نداشته، با ارائۀ لیستی ساختگی که از میان مصاحبه‌ها و مقالات خود من که در طی دوسال گذشته دربارۀ عباس‌کیارستمی منتشر ساخته‌ام، اظهار داشته که شخصا شاهد امانت دادن این آثارتوسط عباس‌کیارستمی به من بوده است! به این شخص که به نظر می‌آمد گمراه گشته و ناخواسته مرتکب چنین جرمی شده، پیشنهاد دادم حداقل با اشخاصی که مطلع هستند گفت‌وگو کند و شهادت ناجوانمردانه‌اش را از دادگاه پس بگیرد. متاسفانه ایشان در پاسخ به من گفتند«بنده دروغی نگفتم و شخصا شاهد ماجرا بوده‌ام!».در نتیجه از این شخص هم شکایت شده و اشخاصی که واقعا در زمان واگذاری آرشیو حضور داشتنه‌اند نیز در دادگاه حاضر شده و برخلاف گفته‌های سراسر کذب ایشان نیزشهادت داده‌اند.درخصوص این شهادت کذب هم منتظر برگزاری جلسه و نظر قاضی محترم هستیم.

ناگفته نماند که از وکیل احمدکیارستمی به دلیل توهین‌های مکرر، ورود به مسائل خصوصی، هتک حرمت به بنده و عباس‌کیارستمی، ورود به حیطه‌های خارج از اختیار و همچنین وارد کردن اتهام به بنده و شهادت بر شهادت کذب شاهد، شکایت شده و پروندۀ آن به زودی در جریان پیگیری قضایی قرار می‌گیرد.متاسفانه توسط اشخاصی که پیدا نیست با چه منافعی وارد موضوع شده‌اند، شرایطِ دردناک و دشواری به وجود آمده که طبیعتا بیرون آمدن از آن کار ساده‌ای نیست.اما طبق حق قانونی‌ام تا روشن نشدن حقیقت و آنچه که خلافِ وجدان و انصاف اتفاق افتاده و پنج‌سال از عمر مرا به تباهی کشانده، مانع انتشار برخی از آثار عباس‌کیارستمی شده، و همچنین موجب توقف تحصیلم درمقطع فوق‌لیسانس فیلمسازی در آلمان شده، جدی‌تر از هر زمان دیگری از طریق قانونی پیگیر خواهم بود.امروز به شیوۀ استادم عباس‌کیارستمی و همچنین بازگذاشتن راه برای شهودی که خلاف حقیقت سوگند خورده‌اند، از ذکر نام این اشخاص پرهیز می‌کنم. در انتظار اعلام رأی از سوی قضات محترم تجدیدنظرمی‌مانم که معتقدم اگرچه مسیر قانونی زمان‌بر و فرسایشی است، اما در نهایت قانون چشم بر حقیقت نخواهد بست. لازم به ذکر است چنانچه پس از این احمد کیارستمی، وکلای او یا شاهدان مذکور همچنان بر وارونه جلوه دادن واقعیت در فضای عمومی پافشاری کنند، من نیز به اطلاع‌رسانی ادامه خواهم داد.در صورت لزوم گزارش‌ها و اسنادی را نیز در این‌باره منتشر می‌کنم تا دوستداران عباس‌کیارستمی نیز در جریان جزئیات ماوقع قرار بگیرند.

در چند سطر انتهایی وظیفۀ خود می‌دانم به عنوان حافظ  و نگهدارندۀ بخشی از آرشیو و آثار عباس‌کیارستمی، در خصوص “بنیادعباس‌کیارستمی” که در پنج‌سال گذشته بسیار از زبان احمدکیارستمی دربارۀ آن شنیدیم به اطلاع دوستداران هنر عباس‌کیارستمی برسانم: بیش از نودوپنج درصد فیلم‌های ساخته شده توسط عباس‌کیارستمی صاحب تهیه‌کنندگانی هستند که طبق قانون هرگونه تصمیم‌گیری در موردشان به اختیار مالکان آنهاست. از طرفی آنچه در اختیار من است، تحت نظارت و تصمیم‌گیری خودم منتشر خواهد شد و در زیرمجموعۀ هیچ بنیادی نیست و پس از این هم قرار نخواهد گرفت. به وقت مناسب در مورد چگونگیِ عرضۀ آنها اطلاع رسانی خواهم کرد.همچنین تعداد قابل توجهی از آفریده‌های عباس‌کیارستمی به شکل پراکنده به اشخاص مختلف اهدا یا فروخته شده که تصمیم گیری در مورد آنها نیز در ید هیچکس جز صاحبان‌شان قرار ندارد.در نتیجه آنچه نزد احمدکیارستمی است که طبیعتا نیمی از آن به بهمن کیارستمی تعلق دارد، نمی‌تواند به تنهایی اساسِ موجهی برای تاسیس بنیاد عباس‌کیارستمی باشد. متاسفانه بهمن‌کیارستمی که می‌توانست به دلیل فیلمساز بودن، همکاری با عباس کیارستمی در پروژه‌های متعدد و اقامتش در ایران، حضور پرثمری در بنیادی به نام عباس کیارستمی داشته باشد، سال گذشته عدم حضورش در چنین بنیادی را اطلاع‌رسانی کرد. با توجه به مجموعۀ دلایل گفته شده، بدیهی که در حال حاضر و حداقل تا روشن شدن بسیاری از مسائل، هرگونه بنیادی با نام عباس کیارستمی تکنفره و در نتیجه فاقد وجاهت هنری و قانونی می‌باشد.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا